سید جواد صالحی / استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه شیراز
روابط کشور ها از منظر آینده پژوهی تابعی از متغیر های کلان بین المللی ، داخلی و منطقه ای است و طبیعتا پیوند این سطوح با یکدیگر و ادراک های مثبت و منفی از آن ، الگوی دوستی یا دشمنی را رقم می زند. اگر بخواهیم ایران و عربستان را مورد بررسی قرار دهیم ، لحاظ کردن این بستر و روند های آن ضروری است. روابطی که زمانی به عنوان جنبه هم تکمیلی در دوران پیش از انقلاب نقش ایفا می کرد ، بعد از انقلاب روندی متمایز را دنبال کرده و می کند . این تفاوت و تمایز در سه عامل ریشه دارد :
1- تضاد های انباشته شده تاریخی که بر بنیاد شکاف های مذهبی استوار است و در خوش بینانه ترین حالت کارگزاران سیاسی در تعدیل آن نقش داشته اند ولی فشار آن از ناحیه ساختار های کهن و محافظه کار و ذهنیت توده ها قابل انکار نیست و به عنوان یک منبع مستمر ... قابلیت اشتغال آفرینی خود را دارد .
2- ایران و عربستان به عنوان دو بازیگر اثرگذار و حامل دو ایدئولوژی متفاوت که یکی ارزش های محافظه کارانه است و دیگری اسلام سیاسی را نمایندگی می کند ، نگاه خاصی به حوزه های قلمرو و مناطق نفوذ دارند. برهم خوردن نظم منطقه ای بعد از وقوع اسلام سیاسی ، به خصوص بعد از فروپاشی شوروی ، پدیدار شدن شورای همکاری خلیج فارس ، جنگ تحمیلی علیه ایران و موج فراگیر و رسای انقلاب ایران ، در این سطح نمودی آشکار داشت و همه منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را آوردگاه این رقابت کرد . تحولات بهار عربی و ناکامی آن در سوریه ، سقوط صدام و ظهور جریان های شیعی ، پیروزی های پی در پی مقاومت در لبنان و فروپاشی حیاط خلوت استراتژیک عربستان در یمن ، تماما نشانه هایی از تحلیل روندی این رقابت است که گاهی تا حد خصومت تصاعد می یابد . پیوند عربی-عبری اخیر دز این روند را افزایش داده است .
3- تاریخ خاورمیانه با مداخله خارجی پیوند خورده است و به قول تیری دزاردن در کتاب « صد ملیون عرب » تماما این منطقه ساخته و پرداخته قدرت های غربی بعد از جنگ جهانی اول و متاثر از قراردادهای سایکس پیکو ، سور و لوزان است . هرچند این مداخلات با اندیشه رهایی بخش سعی در بهره بردن از این ظرفیت داشت، بعد از مدتی خود ابزار دست این حامیان شد . عربستان در این میان تاریخی متفاوت دارد ؛ زیرا رقبای سیاسی داخلی برای حذف همدیگر چاره ای جز توسل به آن نداشتند . خاندان آل سعود در نتیجه این امر به معادله امنیت معطوف به بیرون گره خورد و با تحولات منطقه ای و ظهور انقلاب اسلامی این گره خوردگی تشدید شد . هرچند این امر ممکن بود مورد شماتت دیگران و کانون نقد منتقدان داخلی و خارجی باشد ؛ اما هیچ گاه تضعیف نشد و به رغم تنش های مقطعی تا پایان دوران ترامپ تداوم یافت . با روی کار آمدن بایدن و دموکرات ها و اما و اگر درباره عقب نشینی آمریکا از منطقه برای تقویت حضور در پاسیفیک و برجسته شدن جنبه های حقوق بشری به خصوص بعد از قتل خاشقچی انتظار می رفت که ماه عسل این رابطه پایان یابد .
با فرض ثبات این سه سطح ، بعید به نظر می رسد که ایران و عربستان بتوانند گام های مثبت زیادی را به سوی بهبود روابط بردارند ؛ زیرا اگرچه ایران به خاطر تعلق خاطر هویتی- اسلامی نمی خواهد عربستان را نادیده بگیرد و کنار بگذارد و با خویشتن داری تلاش دارد از وحدت جهان اسلام محافظت و سیاست انعطاف و خویشتن داری را پیشه خود کند و تمام دولت های موجود هم در سیاست های اعلامی اولویت این رابطه ، همکاری و کنار گذاشتن سو برداشت ها را متذکر شده و می شوند ؛ ولی اینکه دامنه این صبر تا کجا خواهد بود ، محل سوال جدی است . آیا عربستان با وجود شکست هایی که در عرصه سیاست خارجی متحمل شده است ، تجدید نظری در رابطه با ایران ایجاد خواهد کرد ؟ در مورد اینکه آیا روند مذاکرات اخیر نتیجه می دهد یا نه ، تردید های زیادی دارم . مواضع عربستان در خصوص برجام و سنگ اندازی علیه آن ، ساماندهی به فعالیت های ایران هراسانه در سطح جهانی و منطقه ای و بار تسخیر حوزه های از دست رفته در مناطق نفوذ هنوز ثابت و پابرجاست.
اتفاقا رهبران عربستان به خصوص محمد بن سلمان ، با بهره گیری از تجربه بحران یمن و مواضع متزلزل غربی ها در صدد متنوع سازی روابط خارجی هستند که نمونه اخیر آن را پیوند همکاری استراتژیک با چین می توان مثال زد. روابط ایران و عربستان براساس تحلیل روند های بعد از انقلاب ، نموداری از رقابت و خصومت سرد و کلامی را آشکار می سازد و با توجه به حوزه ها و کانون های چالش آفرین ، امکان حل و فصل قطعی آنها بعید است ، اما طرفین بنا به ملاحظاتی زمینه تبدیل این خصومت به جنگ را مهار می کنند . ایران بنا به علایق ایدئولوژیک نمی خواهد حوزه های ستیز خود و دامنه آن را از غرب و اسرائیل به جهان اسلام تسری دهد و عربستان هم بنا به طرح های بلند پروازانه اقتصادی و هژمونیک ، نمی خواهد رویاهای خود را بر باد دهد . به همین خاطر چشم به آینده دوخته اند. ترس از جنگ و تنش اما انباشته از خاطرات تلخ و کینه است . برای اینکه دید چه کسی می تواند این معادله سخت را حل کند باید منتظر آینده ماند .
منبع : دنیای اقتصاد