دنیایاقتصاد – علی عبدالمحمدی : در هفتههای اخیر اخبار مثبت در فضای سیاسی و اقتصادی کشور مخابره شده است و با وجود اینکه انتظار میرفت بازار سهام به این خبرها واکنش مثبت نشان دهد، اما بورس واکنش خاصی نداشت و حتی نماگرهای تالار شیشهای افت کرد. به نظر میرسد سهامداران در محاسبات ذهنی خود اثر منفی و کوتاهمدت احتمال کاهش قیمت دلار به واسطه توافق را مهم تلقی کردهاند. این در حالی است که توافق در نهایت بر وضعیت سودآوری شرکتهای بورسی اثر میگذارد؛ اما برآیند فعلی این دو عامل به بیرونقی معاملات بازار منجر شده است. در هفتههای اخیر فضای سیاسی و اقتصادی کشور آبستن اخبار و اتفاقات گوناگون پیرامون مساله مذاکرات و توافق کوتاهمدت و برجام بودهاست. این موضوع به این خاطر که سیاستهای کلان اقتصادی کشور را تحتتاثیر قرار میدهد، در چند وقت اخیر کلیه بازارهای سرمایهگذاری داخلی را نیز تحتالشعاع خود قرار دادهاست و شاهد اتفاقات رنگین در بطن بازارها بودهایم. دلار در معاملات بازار آزاد برای مدتی کوتاه تا کانال 46هزارتومان نیز عقبنشینی داشت و اکنون در کانال 49هزارتومان در حال نوسان است و سکه امامی در ارقامی پایینتر از 30میلیونتومان معامله میشود. بررسی آگهیهای فروش در سایت دیوار و گزارشهای میدانی نیز بیانگر افت شتاب افزایش مستمر قیمت مسکن در تهران و کاهش قیمتها نسبت به زمستان سالگذشته است، اما در این میان افت نماگرهای تالار شیشهای نیز در چند وقت اخیر جزو نکات قابلتوجه بازارهای سرمایهگذاری بودهاست. با وجود اینکه بسیاری از صاحبنظران اقتصادی بر این موضوع اذعان کامل دارند که برداشتهشدن سایه شوم تحریم از سر اقتصاد کشور، بیشترین منفعت را درمیان بازارهای داخلی برای بازار سرمایه دارد، اما در چند وقت اخیر که اخبار مثبتی در زمینه توافق در فضای سیاسی و اقتصادی کشور مخابره شده، اتمسفر بازار سهام چندان از این خبر استقبال نکرده و بهنظر میرسد بازار سرمایه و سهامداران بورس تهران در محاسبات ذهنی خود به همبستگی قیمتهای تالار شیشهای با قیمت اسکناس آمریکایی وزن بیشتری نسبت به اثرات بلندمدت هرگونه توافق احتمالی میدهند.
در زمستان سال94 که موضوع برجام به جدیترین شکل ممکن در فضای اقتصادی کشور مخابره شد، شاهد واکنش مثبت بورس تهران به اثرات توافق بودیم. در زمستان آن سالشاخصکل بورس تهران با رشد 4/ 30درصدی همراه شد و شاخص هموزن نیز صعود قابلتوجه 4/ 41درصدی را تجربه کرد. بهعلاوه برخی صنایع که زدودهشدن سایه تحریمها از سر آنها منفت دوچندانی برای آنها داشت، با رشدهای افسارگسیختهای همراه شدند. برای مثال شاخص گروه خودرو و ساخت قطعات در آخرین فصل سال94، رشد 6/ 217درصدی را تجربه کرد، اما چرا در مقطع کنونی کلیت بازار سهام و بهخصوص گروههایی مثل خودرو و ساخت قطعات، بانکها و موسسات اعتباری و حملونقل واکنش مثبتی به اخبار توافق احتمالی نشان ندادند؟
در پاسخ به سوال مطرحشده در بخش قبلی میتوان دلایل مختلفی را مطرح کرد، اولین موضوع به خاصیت خبردرمانی اخبار سیاسی مرتبط با توافق و احیای برجام بازمیگردد. از زمان پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در آبان99، بارها در فضای اخبار سیاسی کشور، شاهد نزدیکشدن به موضوع توافق با طرفین غربی بودهایم، اما هربار پس از گذشت مدت زمان کوتاهی از انتشار خبر، معلوم و مشخصشده که در ورطه عمل و اجرا، کار پیشرفت خاصی نداشته و صرفا شانتاژ اخبار مثبت، بازارها و معاملهگران را اسیر هیجانات کوتاهمدت ساخته است، پس عدمبرآوردهشدن سرخط خبرها در واقعیت سببشده که خبردرمانیها و تکرار مستمر این موضوع بهنوعی سرمایهگذاران و معاملهگران را دچار نوعی بیحسی و کمواکنشی نسبت به اخبار منتشره کند.
در واقع بورس تهران در زمستان سال94 به این علت که نمود عینی و اجرایی اقدامات را در فضای سیاسی مشاهده کرد در مسیر صعودی قرار گرفت، در صورتیکه در سالیان اخیر با گذشت زمان ثابت شده که اینگونه اخبار یا جنبه خبردرمانی داشته یا اهمیت آنچنانی نداشتهاند. دومین موضوع به همبستگی قیمتهای بورس تهران با قیمت اسکناس آمریکایی بازمیگردد، با اینکه همواره گفته میشود که دلار مبنا در بورس تهران، دلار بازار آزاد نیست و شرکتهای بورسی فروشهای خود را در مقادیر کمتری از دلار بازار آزاد ثبت میکنند، اما نمیتوان از اثر روانی این متغیر مهم در تعیین حال و هوای تالار شیشهای غافل شد. در واقع نرخ دلار بازار آزاد در سالهای اخیر تبدیل به یکی از مهمترین عوامل پیشران قیمتها در بورس تهران تبدیل شده و هرگونه نوسان رو به بالا یا پایین در قیمت دلار بهسرعت خود را درجریان معاملات بازار سرمایه نشان میدهد. عمده دلیل این ماجرا نیز به تورم انتظاری منتج از افزایش قیمت دلار بازمیگردد؛ در واقع سرمایهگذاران و مردم عادی، نرخ دلار را بهعنوان آینه تمامنمای تصمیمات حاکمیت و وضعیت فضای اقتصاد کلان کشور میدانند و هرگونه جهش و بحران ارزی را به منزله اوضاع نامساعد در ماهها و سالهای آتی تلقی میکنند که کاهش ارزش پول آنها را در پی خواهد داشت و در نتیجه به سمت بازارها هجوم میآورند تا ارزش پول خود را حفظ کنند و بورس تهران نیز بهعنوان یکی از بازارهای سرمایهپذیر از این محل منتفع میشود. دلیل دیگری که دلار را تبدیل به محرک بورس کرده این است که داراییهای فیزیکی موجود در ترازنامه شرکتها همگام با تورم عمومی موجود در سطح جامعه افزایش قیمت پیدا میکند و بورس نیز از این محل نفع میبرد. بهعلاوه سرمایهگذاران افزایش قیمت دلار را بهعنوان پیشزمینه لازم برای افزایش قیمت دلار مبنای قیمتگذاری محصولات شرکتهای بورسی تلقی میکنند که طبیعتا اثرات مثبتی بر روی سودآوری شرکتهای بورسی خواهد داشت، پس میتوان اینچنین استنباط کرد؛ به دلیل تاثیراتی که دلار بر روی وضعیت کلی بازار سهام و عرضه و تقاضا در آن دارد، بهعنوان موتور محرک بازار سهام عمل میکند و در مواقعی که اخبار مثبت مذاکرات در فضای سیاسی و اقتصادی کشور مخابره میشود، مانع از آن میشود که بازار اثرات مثبت بلندمدت توافق را در محاسبات خود لحاظ کند.
بهنظر میرسد با توجه به مواردی که ذکر شد در صورت دستیابی به هرگونه توافق جدی احتمالی، بازار سهام در کوتاهمدت با کاهش ارتفاع نماگرها همراه شود، دلیل این موضوع نیز به همبستگی بورس تهران با قیمت اسکناس آمریکایی بازمیگردد. پرواضح است که حصول توافق جدی نیز روند قیمت دلار را تا سطوح نازلی تقلیل نخواهد داد، اما در کوتاهمدت قیمت دلار را به دلایلی مانند افزایش عرضههای ارز خانگی و کاهش تقاضا با افت همراه میکند و طبیعتا بورس تهران نیز از این محل تاثیر منفی خواهد پذیرفت، اما در نگاهی بلندمدتتر اگر افق زمانی ترسیمشده را اندکی عقبتر ببریم، خواهیم دید که فعالان بازار سرمایه در بلندمدت اثرات مثبت روانی و واقعی توافق و ارتباط بینالمللی را در صورتهای مالی شرکتهای بورسی بهوضوح مشاهده خواهند کرد و تصمیمات منطقیتری خواهند گرفت.
منبع : دنیای اقتصاد